سفارش تبلیغ
صبا ویژن
...منوی اصلی...

...یاثارالله-ع...

...لوگوی وبلاگ...

...نوای دل...

در ادامه بحث درباره دو چهره ی حادثه کربلا باید بگیم در زمانهای قدیم  مرثیه گوها مثل مرثیه گوهای حالا نبودند . " کمیت " مرثیه‏گو  بود ، " دعبل خزائی " مرثیه گو بود . همان دعبل‏خزائی که گفت پنجاه ‏سال‏ است که من دار خودم را بدوش کشیده‏ام . او طوری مرثیه می‏گفت که تخت‏ خلفای اموی و عباسی را متزلزل می کرد. او که محتشم نبود! شعرای ما چرخ و فلک را مسئول شهادت حسین دانسته اند. کمیت که این جور نبوده . یک قصیده که میگفت دنیا را متزلزل می کرد ، ولی با تاریخچه ی حسین ، با نام حسین ، با مرثیه ی حسین.
دیدند عجب ! قبر حسین هم مصیبتی برای ما شده است. تصمیم گرفتند که قبرش را از بین ببرند. قبرش را خراب کردند،تمام آثار آن را محو کردند ، پستی و بلندیهای زمین را یکسان کردند ، به محل قبر آب انداختند به طوری که احدی در آن سرزمین نفهمد که قبر حسین در کدام منطقه بوده است. اما مگر شد ؟ حتی روی آوردن مردم به آن بیشتر هم شد.
 خود متوکل یک سرمغنیه (رئیس رقاصه ها ) داشت ، یک وقتی با او کار داشت و سراغ‏ او را گرفت ، گفتند نیست . گفت کجاست ؟ گفتند به مسافرت رفته است . بعد از مدتی که آمد ، متوکل از او سؤال کرد کجا رفته بودی ؟ جواب داد برای زیارت به مکه رفته بودم ، متوکل گفت الان که وقت زیارت مکه نیست‏ ، نه ماه ذی‏الحجه است که وقت حج باشد ، و نه ماه رجب است که وقت‏ عمره باشد ، و اصرار کرد که باید بگوئی کجا رفته بودی ، بالاخره معلوم شد این زن به زیارت حسین‏بن‏علی ( علیهماالسلام ) رفته بود که متوکل آتش‏ گرفت ، فهمید نام حسین ( ع ) را نمی‏شود فراموشاند .  

من نمی‏دانم کدام جانی یا جانیهائی ، جنایت را به شکل دیگری بر حسین بن‏ علی ( علیهماالسلام ) وارد کردند ، و آن اینکه هدف حسین‏بن‏علی ( علیهماالسلام ) را مورد تحریف قرار دادند و همان چرندی را که مسیحیها در مورد مسیح گفتند درباره حسین ( ع ) گفتند که حسین ( ع ) کشته شد برای‏ آنکه بارگناه امت را به دوش بگیرد ، برای اینکه ما گناه بکنیم و خیالمان راحت باشد ، حسین ( ع ) کشته شد برای اینکه گنهکار تا آن زمان‏ کم بود ، بیشتر بشود . لذا بعد از این انحراف چاره‏ای نبود جز اینکه ما فقط صفحه سیاه و تاریک این حادثه را بخوانیم ، فقط رثاء و مرثیه ببینیم‏ .
من نمی‏گویم آن صفحه تاریک را نباید دید بلکه باید آن را دید و خواند ، اما این مرثیه همیشه باید مخلوط با حماسه باشد . اینکه گفته‏اند رثاء حسین‏بن‏علی ( علیهما السلام ) باید همیشه زنده بماند ، حقیقتی است و از خود پیغمبر ( ص ) گرفته‏اند و ائمه‏اطهار ( علیهم السلام ) نیز به آن توصیه‏ کرده‏اند . این رثاء و مصیبت نباید فراموش بشود . این ذکری ، این‏ یادآوری نباید فراموش بشود و باید اشک مردم را همیشه بگیرید ، اما در رثای یک قهرمان . پس اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد در رثای قهرمان بگریید ، و گرنه رثای یک آدم نفله شده بیچاره بی‏دست و پای مظلوم که دیگر گریه ندارد ، و گریه ملتی برای او معنی ندارد . در رثای قهرمان بگریید برای اینکه احساسات قهرمانی پیدا بکنید ، برای اینکه‏ پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و شما هم تا اندازه‏ای نسبت به‏ حق و حقیقت غیرت پیدا کنید ، شما هم عدالتخواه بشوید ، شما هم با ظلم و ظالم نبرد بکنید ، شما هم آزادیخواه باشید ، برای آزادی احترام قائل‏ باشید ، شما هم سرتان بشود که عزت نفس  یعنی چه ؟ شرف و انسانیت یعنی چه ؟ کرامت یعنی چه ؟ اگر صفحه نورانی‏ تاریخ حسینی را ما خواندیم ، آن وقت از جنبه رثائیش می‏توانیم استفاده‏ بکنیم و گرنه بیهوده است . خیال می‏کنیم حسین‏بن‏علی( علیهماالسلام ) در آن‏ دنیا منتظر است که مردم برایش دلسوزی کنند یا العیاذبالله حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از هزار و سیصد سال ، آنهم در جوار رحمت الهی ، منتظر است که چهار تا آدم فکسنی برای او گریه بکنند تا تسلی خاطر پیدا کنند !
چند سال پیش در کتابی دیدم که نویسنده مقایسه‏ای میان حسین‏بن‏علی ( علیهماالسلام ) و عیسی مسیح کرده بود ، نوشته بود که عمل مسیحیها بر عمل‏ مسلمین ( شیعیان ) ترجیح دارد ، زیرا آنها روز شهادت عیسی‏مسیح را جشن‏ می‏گیرند و شادمانی می‏کنند ، ولی اینها در روز شهادت حسین‏بن‏علی ( علیهماالسلام ) مرثیه‏خوانی و گریه می‏کنند . عمل آنها بر عمل اینها ترجیح‏ دارد ، زیرا آنها شهادت را برای عیسی‏مسیح موفقیت می‏دانند نه شکست ، و چون موفقیت می‏دانند شادمانی می‏کنند . اما مسلمین شهادت را شکست‏ می‏دانند و چون شکست می‏دانند گریه می‏کنند . خوشا به حال ملتی که شهادت‏ را موفقیت بشمارد و جشن بگیرد و بدا به حال ملتی که شهادت را شکست‏ بداند و به خاطر آن مرثیه خوانی بکند .
جواب این است که اولا دنیای مسیحی که این شهادت را جشن می‏گیرد ، روی‏ همان اعتقاد خرافی است که می‏گوید عیسی کشته شد تا بارگناه ما بریزد ، و چون به خیال خودش سبکبال شده و استخوانش سبک شده آن را جشن می‏گیرد ، در حقیقت او جشن سبکی استخوان خودش را به خیال خوش میگیرد، و این یک خرافه است.
ثانیا این همان فرق اسلام و مسیحیت تحریف شده است که اسلام یک دین اجتماعی  و مسیحیت دینی است که همه ی آن چیزی که دارد اندرز اخلاقی است. گاه به یک حادثه از نظر فردی نگاه میکنیم و گاه از نظر اجتماعی . از نظر اسلام ، شهادت حسین بن علی از دیدگاه فردی یک موفقیت بود. برای شخص حسین بن علی این شهادت شکست بود یا موفقیت ؟ و خود حضرت هم روز اول فرمود :
خط الموت علی ولد آدم مخط القلادة علی جید الفتاه ، و ما اولهمنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف.
این از نظر شخصی و فردی ، اما اسلام یک طرف دیگر هم دارد ، قضایا را همیشه از جنبه شخصی مطالعه نمی‏کند ، از جنبه اجتماعی هم مطالعه می‏کند . حادثه عاشورا از جنبه اجتماعی و نسبت به کسانی که مرتکب آن شدند ، مظهر یک انحطاط در جامعه اسلامی بود ، لذا دائما باید یادآوری بشود که دیگر چنین کاری را مرتکب نشوند .

برگرفته از کتاب حماسه حسینی با مختصر تخلیص



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :خادم الحسین(ع)::[یاحسین-ع]


    ...آمار وبلاگ...

    ...آرشیو...

    ...اشتراک در خبرنامه...

    ...طراح قالب...